گنجشک با چنار

گنجشک خیال من، خانه‌اش چنار توست

گنجشک با چنار

گنجشک خیال من، خانه‌اش چنار توست

کجا باید برم...

جمعه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۰۹ ب.ظ
اگه نوشتن تورو اذیت می‌کنه یا ناراحت می‌کنه یا حوصلتو سر می‌بره
ننویس.
من نمی‌خوام اذیت بشی
نمی‌خوام ناراحت بشی
نمی‌خوام حوصله‌ات سر بره
خب؟

+ رفتیم بستنی لمزی. اهواز هوا عالیه عزیز. کاش بودی دوتایی زل بزنیم به کارون. کنار تو دیگه استرس و نگرانی نداشتم. حالمم بهتر بود. حرف زدن درباره چیزهایی که دوست دارم و خب آدم‌های کمی هستن که میشه این حرف‌هارو باهاشون زد، بهترین گزینه برای وقت گذروندن لب کارونه. بارون اومد. رعد و برق. باد مرطوب. باورت میشه؟ هوا وحشتناک خوب بود و جای تو عمیقا خالی:) می‌گفتم، رفتیم بستنی لمزی و اون آهنگ روزبه بمانی پلی شد. مردم، دلم هی پر و خالی شد. با یه لبخند مصنوعی گفتم کاش اینو رد کنن. 
می‌خوای بدونی این منِ بی تو غم‌انگیزه یا نه؟ غم‌انگیزه جانم، منِ بی‌تو اگه صدا باشه، صدای ساز نی میشه، اگه رنگ باشه نارنجی غروب میشه، اگه مکان باشه یه جزیره دور افتاده میشه. منِ بی‌ تو یکی از نامتقارن‌ترین اتفاقات دنیاست جانم. ولی خب چه میشه کرد؟ صبر گمونم. یه چیز بگم؟ من یه کم خسته شدم راستش. تو نشدی؟ ولی خوبه که هستی، حالتو می‌دونم، برات می‌نویسم. خوبه:)
  • ۹۷/۰۱/۱۷
  • بهمن دخت