گنجشک با چنار

گنجشک خیال من، خانه‌اش چنار توست

گنجشک با چنار

گنجشک خیال من، خانه‌اش چنار توست

از جمعه شروع می‌کنم

جمعه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۷، ۰۱:۴۰ ب.ظ
محمد عزیزم
این اولین باری ست که تورا اینگونه صدا می‌کنم. اضطراب عجیبی دارد اینگونه صدا کردن تو. واقعا قرار است گفتنش برایم عادت شود؟ نمی‌دانم. 
حالا در اتاق مطالعه هستم و حسابی درس می‌خوانم. دلم می‌خواست این مدت برایت بنویسم. چه چیزی بهتر از اینجا؟ درس‌های زیادی مانده برای خواندن. همیشه وقتی فشار اینطور چیزهارا تحمل می‌کنم به خودم می‌گویم کاش این فشار را خرد می‌کردم، روزهای قبل بیشتر می‌خواندم. البته بعدش گفتم بیخیال گذشته. بیخیال گذشته شدن برایم راحت‌تر شده است.
دیشب آخرین شب احیای امسال بود. جای شما خالی، من توی بالکن و در اتمسفر گرم اهواز جوشن کبیر خواندم و احیا گرفتم. حال خوبی بود هرچند نفسم سخت بالا می‌آمد. چقدر این جوشن کبیر عجیب است. جواب همه سوالات توی سر آدم است. یک جایی اش می‌گفت خدا هوا را تغییر می‌دهد یا همچین چیزی. خلاصه تصمیم گرفتم دیگر زیاد غر نزنم از گرمای هوا.
دعا کردم برای خودم و شما. از خدا خواستم طبیب کسی باشد که طبیب ندارد. حالمان را خوب کند. حال من بهتر است، یعنی عالی است. حال شما چطور است؟ درستش هم همین بود. آن آرامش را باید در خدا پیدا کنیم. در خدا و در چیزهای خوب دیگری که خدا به ما داده. مثلا همین خود تو. ضمن اینکه خدا رفیق کسی ست که رفیق ندارد. ببین چه ساده همه چیز حل شد؟ البته خیلی عمیق‌تر و بیشتر از این‌ها.
راستی این فاصله که من باعثش بودم وقتی چهارشنبه از تو خواستم ارتباطمان را قطع کنیم، اگرچه کمی ته دل مرا تا به حالا قلقلک داده، از آن خوشنودم. چون می‌دانم باید خودم را در وضعیت فشرده‌ای پیدا کنم. اینکه انقدر مقابل شما از هم گسیخته باشم اگرچه کار بدی نبود، چرا که تمام خودم بودم، اما درست نیست. درواقع زیادی ولو شده‌ام. باید جمع شوم و چیزهای تازه‌ای را شروع کنم. مثلا همین خود تو.
امیدوارم این فاصله برای شما هم به درد بخور باشد. همچنین امیدوارم بعد از وصال هیچوقت همچین فاصله‌ای بین ما نباشد. من دیگر نگران نیستم. همه چیز درست می‌شود. فقط ما باید سعی کنیم ساخته شویم. هرچند ساده نیست اما چیز پیچیده‌ای هم نیست. به هم کمک می‌کنیم. باید از این پوسته افسرده، این پوسته قدیمی و مجرد خارج شویم. بعدش برویم توی پوسته جدید دونفره‌ و قدرت‌هایمان را روی هم بریزیم. کامل شویم با هم. درست می‌شود همه چیز. تو درست می‌شوی، یقین دارم، من درست می‌شوم. بعدش به هم نزدیک‌تر می‌شویم، ما می‌شویم.
از همین فاصله و بی‌خبری برایت لبخند می‌فرستم. 
تو را به خداوند مهربان می‌سپارم،
همیشه.
  • ۹۷/۰۳/۱۸
  • بهمن دخت