ای سکوت ای مادر فریادها
یکی از راههای خارج کردن آدمها از سکوت این است که به زبان و لحن و لهجهای حرف بزنیم که آنها نمیفهمند. آنوقت مجبورند بپرسند: چی گفتی؟ نفهمیدم.
:)
+ عنوان از فریدون مشیری.
یکی از راههای خارج کردن آدمها از سکوت این است که به زبان و لحن و لهجهای حرف بزنیم که آنها نمیفهمند. آنوقت مجبورند بپرسند: چی گفتی؟ نفهمیدم.
:)
+ عنوان از فریدون مشیری.
شاید یک روز باید بنشینم روبهرویت و ساعتها حرف بزنیم. برایت بگویم که حال و اوضاعم چگونه است. دقیقا چه توی سرم میگذرد، دلم از چه پر و خالی میشود. تمام تشویشها و درگیریهای ذهنیام را توی گوشت بگویم و شاید تو بتوانی همهشان را آرام کنی. شاید یک وقتی برسد که حالم خوب شود و دیگر بد نشود.
کسی چه میداند؟ شاید دوای درد من تو باشی.
ننویسیم. بس کنیم. بذاریم همه چی اونجوری که باید پیش بره.
عجیب نیست که بابا رفت تهران؟
بخندیم یا گریه کنیم؟
+ عنوان با یه کم پررویی از خودم :)
روی صندلی در آشپزخانه نشستهام و به تو فکر میکنم،
هیچ کس خانه نیست، خب پس درباره تو بلند بلند حرف میزنم.
+ به وقت صبحانه.
+ عنوان آهنگ مرا رودی بدان، کیمیا قربانی ( البته ظاهرا خوانندگان زیادی دارد )