گنجشک با چنار

گنجشک خیال من، خانه‌اش چنار توست

گنجشک با چنار

گنجشک خیال من، خانه‌اش چنار توست

درباره زندگیِ پیش‌ِ رو

يكشنبه, ۶ اسفند ۱۳۹۶، ۱۲:۰۱ ق.ظ
همیشه وقتی در مسائل زندگی و خانوادگی‌مان کاری از دستم بر نمی‌آمد به این فکر می‌کردم که من واقعا عنصر کوچکی از این زندگی‌ام و کار زیادی از من بر نمی‌آید. بعد می‌نشستم خیال می‌کردم که اگر در زندگی خودم فلان شد و بهمان شد من چطوری همه چیز را مرتب می‌کردم. هر مشکلی که فکرش را بکنی توی سرم ساخته‌ام و با آن جنگیده‌ام. خب راستش را بخواهی بعضی مشکلات لاعلاج اند. یعنی گاهی دیگر همه چیز قفل می‌شود و  حتی اگر تو فرد کلیدی داستان باشی کاری از دستت ساخته نیست. همان حمله‌های فکری، همان وقت‌ها که خیالات اشکم را در می‌آورند. اما مطمئنم اگر درست انتخاب کنم که احتمالا می‌کنم و آدم‌های زندگی‌ام تغییرات عجیب و غریب نکنند و کن فیکون نشوند ( این خودش یکی از همان حمله‌های فکری ست، که نزدیکانت یکباره کاملا تغییر کنند و کاری بر نیاید از تو )، من می‌توانم مقاومت کنم و همیشه در ایده‌آل‌ترین حالت ممکن باشم.
  • ۹۶/۱۲/۰۶
  • بهمن دخت